Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-04-29@04:03:13 GMT

خواهرانه‌ای با عطر توت‌فرنگی‌ کاغذی!

تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۶۰۵۸۰

خواهرانه‌ای با عطر توت‌فرنگی‌ کاغذی!

خبرگزاری فارس - فاطمه احمدی؛ داشتند امین الله را زمزمه می‌کردند. یکدفعه یکیشان چیزی گفت و خنده‌شان گرفت. یکی رنگ لباس دیگری را بهانه می‌کرد، آن یکی حرف‌های رفیق غایبشان را یادش می‌آورد و یکهو همگی می‌زدند زیر خنده. همینطور مشغول بودند.  حالا حدود دو سه روزی می‌شد که جسته و گریخته ایده‌هاشان را گذاشته بودند روی هم، پول‌هایشان را نیز و در تدارک بودند تا آن‌ها هم کاری کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دهه امامت است و هرکسی به هر طریقی که شایسته است و می‌تواند در تدارک کاری است، یکی با مالش، یکی با جانش، یکی با وقتش، یکی هم با ارتباطاتی که دارد کار را برای خادمین راحت تر می‌کند. خلاصه که راهی نیست که برای خشنودی مولایشان نروند این شیعیانِ دلتنگ ایوان طلای نجف ...

من این بار اما نه در شلوغی شهر بودم، نه بین خدام هیئات، نه داشتم گزارش خدمت‌های گروه‌های جهادی را که در این عید اضحی به پیروی از بابای یتیمان درب خانه یتیمان را می‌زدند می‌نوشتم. من در خانه نشسته بودم، «خانه کوثر».

من بین چند دختر بیست و چند ساله نشسته بودم، که نه بسیجی بودند نه گروه جهادی داشتند و نه از جایی بهشان گفته شد بود این شما و این هم بساط خیرات، بنیشنید دور هم و نذری درست کنید. 

هیچکدام از این‌ها نبود و همه‌شان بود. هفت، هشت تایی رفیق بودند که نقطه آغاز رفاقت مشترکشان عید غدیر بود. حالا به این میمنت دور هم جمع شده بودند که قدردان امام باشند. دو سه روزی درگیر این بودند که چه کار کنند که هم این عید را گرامی بدارند و هم کارشان کلیشه‌ای نباشد.

یکی گفت اطعام بدهیم، دیگری گفت گل و بادکنک پخش کنیم بین مردم، سومی گفت قبلا این کار را کردیم تکراری شده. راضیه که از همه بزرگتر بود پیشنهاد درست کردن دستبند و اهدای آن به دختران کوچک را مطرح کرد، بقیه هم استقبال کردند. چند روزی درگیر و دار پیدا کردن ریسه‌های مردواریدهای خوش رنگ و کوچک بودند.

 

دختر است دیگر، رنگ مروارید‌ها و منجق‌ها و ایده طراحی دستبند و اینکه بهشان آویز وصل کنیم یا نه؟! خودش شده بود یک پروسه زمان‌بر و از آنجایی که همه شان مشغول کار و شغل و زندگی بودند. جمع شدن همه با هم توی یک جای مشخص خودش پروسه را طولانی‌تر می‌کرد اما محبت مولا و عشقی که دخترها برای این کار داشتند همه چیز را آسان می‌کرد و کار را روی روال می‌آورد.

زینب گفته بود: «بیایید شکلات بخریم، شکلات‌های رنگی و بین بچه‌ها پخشش کنیم» راضیه حرفش را قطع کرد: «همینجوری بدیم دستشون؟»

خلاصه برنامه تا اواسط هفته توی گروه مجازی بچه‌ها تا همینجا بسته شد. روز بعد زهرا که در فضای مجازی دنبال ایده بود، ایده طراحی جعبه‌های کوچکی را داد که دستبندهایی که راضیه می‌گفت و شکلات‌های رنگی که زینب می‌خواست تهیه کند را درونش جای دهد، اینطوری هم بچه‌ها خوشحال‌تر می‌شدند هم برایشان جالب بود که توی جعبه‌ها چیست.

 دخترها خوشحال بودند و هر کدام در تدارک یکی از کارها. دو روزی را برای درست کردند دستبندهای زیبای دخترانه با آن همه مروارید ریز و درشت سپری کردند. در حین درست کردن دستبندها، عارفه به شوخی می‌گفت: «خدایی اگه همه اینا رو بفروشیم چقدر میشه؟» شوخی و خنده بین دخترها به همین منوال جریان داشت و گاهی آنقدر سرشان از ذوقی که داشتند گرم این شوخی‌ها می‌شد که فاطمه می‌گفت: « اگه به همین سرعت پیش بریم ان‌شالله تا غدیر سال دیگه این پک‌ها رو آماده می‌کنیم.»

عطر غدیر داشت نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد. کارها داشت کم کم جمع می‌شد اما هنوز آن ۱۱۰ پک توت فرنگی و دستبندها کارشان نیمه کاره بود که در این حین مهسا به بچه‌ها پیشنهاد دیگری داد: «عید غدیر که بدون اطعام نمیشه، میشه؟» حالا همه در گیر و دار این بودند که با وسع اندکی که دارند چگونه اطعام بدهند؟ هرکسی هرچه داشت و می‌توانست گذاشت وسط و خلاصه تصمیم بر این شد بچه‌ها لقمه‌های کوچکی تهیه و توزیع کنند.

 

با همه توانی که این چند دختر داشتند، قریب به ۲۵۰ لقمه کوچک تهیه شد و توت فرنگی‌های کاغذی هم آماده شد، هرچند بچه‌ها می‌خواستند تا غروب کارشان را آماده کنند و میان مردم بروند اما شیطنت‌هایشان اجازه نداد و رسیدند به شب. گویا خود آقا می‌خواست در شام ولایت این دخترها را آماده خادمی کند.

حالا تقریبا ساعت از هشت گذشته بود و با بچه‌ها راه افتادیم به سمت پیاده راه شهر رشت، بچه‌ها نگران بودند که برنامه‌شان با مهمانی یک کیلومتری که در پیاده راه رشت در حال برگزاری بود تداخل پیدا نکند و مورد استقبال قرار نگیرد. آخر پیاده‌راه خودش هم غوغایی بود و همه از این مهمانی بهره می‌بردند.

 

مثلا ما یک رسم خوراکی داریم در رشت، شب‌ها همیشه باقالی فروش بازار رشت با گاری‌اش یک گوشه‌ای می‌ماند و ناقلا هر از چندگاهی درب ظرف باقلی پخته را برمی‌دارد وعطر سیر تَر و گلپر و سماقش به اصطلاح ما رشتی‌ها: «سر آدم را می‌برد»، او هم آمده بود و گاری‌اش را نزدیک مهمانی یک کیلومتری عید ولایت گذاشته بود و یا حتی آقای فلافل فروش با لبخند صدا می‌زد و دکه فلافلی‌اش را کنار موکب نقاشی که یکی از گروه‌های جهادی برای مهمانی غدیر تدارک دیده بود گذاشته بود و فلافل لبخندش هم کسب و کارش پر روزی شده بود. خلاصه که امروز همه عیدی‌شان را از پدر سادات گرفته بودند.

 

ما هم به کمک دخترها، بسته‌های لقمه‌ها را با کمک هم بلند کردیم و یاعلی گفتیم و به راه افتادیم، یکی مسؤول توزیع پک‌ها به دخترها شده بود، دیگری هم پک‌های پسرانه را بینشان پخش می‌کرد.

اما آن‌هایی که داشتند لقمه پخش می‌کردند کارشان سخت‌تر و وزن بارشان بیشتر بود، اوایل پیاده‌راه بودیم، حانیه (که خیلی تأکید داشت اسمش را با ح می‌نویسند نه با هـ )  با دیدن صف نزری شهرداری رشت با تعجب گفت: «با این صف نذری کسی دیگه به لقمه‌های ما نگاهم نمی‌کنه!» اما ذوق توی چشم‌های کودکان بعد از گرفتن توت فرنگی‌های کاغذی و لبخند پدر و مادرهایشان از این شادی کودکان تمام این نگرانی را از بین برده بود.

آقایی آمد جلو و به یکی از دخترها گفت: «میشه یه لقمه به منم بدید؟» شور و شوق بچه‌ها زیادتر شده بود و حالا با انرژی بیشتری بین مردم قدم می‌زدند و عید را تبریک می‌گفتند. حالا شکوه جشن یک کیلومتری داشت زیادتر می‌شد، پیاده‌راه پر شده بود از شکلات و بادکنک و خنده بچه‌ها و لبخند رضایت و یک «آخیش» بزرگ از طرف دخترها.

 

به نظرم هر قصه‌ واقعی یک درس دارد، درسی بزرگ برای آدم‌های هم‌قصه. من با این دخترها هم‌داستان شده بودم و قصه‌ خواهرانگی‌شان را دیدم، و قطعا کم نیستند از این خواهرانی که حتما در این روز و شب عید بیکار ننشسته بودند و برای بزرگداشت این جشن باشکوه و مختص شیعیان دست از پا نمی‌شناختند و مثل دختران این قصه نگران بودند که مولا کارشان را بپسندد یا نه، اما حقیقتا این روز سادات عیدی خوبی بهشان می‌دهد، علی هم که پدر سادات است یتیم نوازی می‌کند و ما را که پدرمان در غیبت است بی‌نصیب نمی‌گذارد و با لبخند کودکی، سلاممان را علیک می‌دهد.

پایان پیام/۸۴۰۰۷

منبع: فارس

کلیدواژه: عید ولایت توت فرنگی پیاده راه رشت توت فرنگی پیاده راه بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۶۰۵۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چگونگی خدمات‌دهی به بیماران در زمان قطع سامانه نسخه‌نویسی الکترونیک بیمه سلامت

معاون بیمه و خدمات سلامت سازمان بیمه سلامت ایران، جزییات خدمات دهی به بیماران در زمان قطع سامانه نسخه نویسی الکترونیکی را تشریح کرد.

  مهدی رضایی در گفت‌وگو با ایسنا، در خصوص ارایه خدمات در زمان قطعی سامانه نسخه نویسی الکترونیکی گفت: با توجه به احتمال قطعی سامانه در زمان دریافت خدماتی که به صورت الکترونیک تجویز شده‌اند، از پزشکان درخواست شود تا اطلاع ثانوی، در صورت تجویز الکترونیک، نسخه کاغذی و یا پرینت نسخه الکترونیک را با درج مهر و امضا در اختیار بیمه شدگان قرار دهند. همچنین در صورت عدم امکان نسخه نویسی الکترونیک یا قطعی سامانه با تشخیص مدیرکل استان، صدور نسخه کاغذی به عنوان روش جایگزین استفاده شود.

معاون بیمه و خدمات سلامت سازمان بیمه سلامت ایران افزود: بیمه شده می‌تواند از طریق سامانه شهروندی اقدام به پرینت نسخه الکترونیک خود نماید، همچنین در صورت ممهور نشدن پرینت نسخه توسط پزشک، مهر و امضای کارشناس ادارات کل بر روی پرینت نسخ، به منزله تایید وجود و صحت نسخه الکترونیک می باشد؛ بنابراین در صورتی که وجود نسخه الکترونیک و عدم دریافت خدمت از مراکز دیگر، برای کارشناسان اداره کل محرز شود، می بایست همکاری لازم را برای اطمینان بخشی به مراکز و پذیرش نسخه انجام دهد.

وی با بیان اینکه داروخانه‌ها می‌توانند اقدام به ثبت کلیه اقلام داروئی نسخ کاغذی در سامانه تایید خدمات نمایند، تاکید کرد: در صورتی که تنظیمات نرم افزار داروخانه منطبق بر سامانه اعلام نرخ دارو (mdp.ihio.gov.ir) انجام شده باشد، ثبت اقلام غیر پرونده ای در نرم افزار داروخانه جهت محاسبه قیمت کفایت می نماید. لذا در این موارد ضروری است قیمت گذاری نسخه کاغذی انجام و نسخ کاغذی در انتهای دوره به اداره کل ارسال شود.

رضایی با اشاره به اینکه ضروری است ادارات کل استانی با استقرار موقت کارشناسان و یا افزایش تعداد کارشناسان در داروخانه‌های منتخب و ویژه (در کلیه ساعت فعالیت داروخانه – اداری و غیر اداری)، از ارائه خدمت به بیمه شدگان اطمینان حاصل نمایند، اظهار داشت: در ارسال لیست نسخ داروئی و ثبت متمم در سامانه لزومی به تفکیک سهم یارانه ارزی از سهم سازمان نمی باشد و مبالغ بصورت یکجا قابل ثبت است.

معاون بیمه و خدمات سلامت سازمان بیمه سلامت ایران گفت: پرداخت سهم صندوق بیماری‌های خاص و صعب العلاج، برای بیمه شدگان مشمول در قالب خسارت متفرقه قابل انجام است.

وی ادامه داد: ادارات کل استانی ترتیبی اتخاذ نمایند تا ارائه داروهای اسپینرازا، ریسدیپلام و امیسیزوماب به بیمه شدگان هدف برابر فهرست ارسال شده و سهمیه داروئی، در زمان دریافت دارو، دچار اختلال نشود. بگونه‌ای که در صورت قطع سامانه، پس از برقراری ارتباط نسبت به ثبت اطلاعات نسخ مذکور در سامانه توسط پزشکان و مراکز ذیربط اقدامات لازم صورت پذیرد.

رضایی بیان کرد: تا زمان پایداری سامانه، منعی بابت پذیرش نسخه کاغذی داروهایی که دارای شرط اجباری تجویز الکترونیک بوده اند، وجود ندارد.

معاون بیمه و خدمات سلامت سازمان بیمه سلامت ایران گفت: محدودیت پذیرش نسخ کاغذی به میزان ۲۰ درصد نسخ در زمان اختلال سامانه لحاظ نخواهد شد.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • تبدیل ۴۶۸ هزار مجوز کاغذی به شناسه یکتا/ از ۲۵ اردیبهشت، مجوزهای کاغذی بی‌اعتبار می‌شود
  • (ویدئو) آخرین مهلت تبدیل مجوز‌های کاغذی قدیمی؛ ۱۷ روز دیگر
  • تبدیل ۴۶۸ هزار مجوز کاغذی به شناسه یکتا
  • رتبه دهم آذربایجان شرقی در تبدیل مجوز‌های کاغذی
  • صدور ۴۹۴۰ شناسه یکتا برای پروانه کسب‌های کاغذی در خراسان شمالی
  • استان گلستان در حذف پروانه کسب‌های کاغذی ۴ پله صعود کرد
  • مهلت تبدیل مجوزهای کاغذی به الکترونیکی تا 25 اردیبهشت ماه تمدید شد
  • چگونگی خدمات‌دهی به بیماران در زمان قطع سامانه نسخه‌نویسی الکترونیک بیمه سلامت
  • تبدیل ۳۲ درصد مجوزهای کاغذی به الکترونیکی در لرستان
  • تبدیل ۴۰۰ هزار مجوز کاغذی به شناسه یکتا (فیلم)